الهه
امروز خیلی عصبی و ناراحت و خشمگینم . اینستا رو که باز کردم دیدم نوشتن الهه رو کشتن ...
منم دخترم . منم با ماشینای خطی رفت و امد میکنم ... دلم گرفت ... خشمم بیدار شده ... ترسیدم ... چرا دخترا انقد مظلوم و بی پناه و اسیب پذیرن در برابر مردا ... چرا مردا انقد نامرد و بی مروت شدن ... چرا حمل و نقلمون انقد ناامنه... اصلا چرا یه خط حمل و نقل مخصوص بانوان نمیذارن ؟ مثل اژانس بانو که من بیشتر اوقات برای مسیرای نزدیک باهاشون رفت و امد میکنم و چقد خیالم راحته ....
پدر و مادرم حق داشتن که نمیذاشتن جایی رو تنهایی برم ... واقعا ترسیدم ... من تازه یاد گرفتم از پس خودم بربیام ولی حالا باید همه اش بترسم
منم خیلی با راننده های بد نشستم ... راننده هایی که با ماشینای ابوقراضه و رانندگی ناجورشون ترس به جونم انداختن که ایا سالم به مقصد میرسم ... یا راننده های لاس زننده که البته خدا رو شکر در برخوردم با اونا چون مسیرم کوتاه و درون شهری بوده مجبور نشدم خیلی تحملشون کنم و باهاشون هم کلام بشم و سریع پیاده شدم ... ولی تو همون تایم کوتاه هم خیلی ترسیدم ... طفلی الهی چی کشیده :(( غمگینم