جمعه  در خانه

جمعه دوم آبان ۱۴۰۴، 12:11

فکر میکنم که به موندن تو خونه ام عادت کردم . هنوز مطمئن نیستم ‌. اینو میگم چون دیشب بدون استرس اینجا موندم . البته غروب با نخی بودم . پیش اون یکم مضطرب بودم ولی به افکارم گفتم شما واقعی و باورکردنی نیستید پس برید گم شید و اینجوری بود که یه ساعتی که پیش هم بودیم رو از سر گذروندم . دوباره قسمت اول بامداد خمار رو دیدم . من اینجور فیلما رو خیلی دوست دارم . بانوی عمارت که از صدا سیما پخش میشد رو هم خیلی دوست داشتم ولی اینو بیشتر ... اینکه المیرا دهقانی هم توش بازی میکنه رو خیلی دوست دارم چون توی لحظه گرگ و میش خیلی خووووب بازی میکرد و چون دهه ها مشترکه میدونم اینجا هم قشنگ میشه بازیش . بی صبرانه منتظر قسمت دومم و دوست دارم کتابشو هم بخونم . این روزا دارم اما رو میخونم خیلی لوسه پشیمونم از خریدنش :( حالا شاید بهتر بشه نمیدونم .

این هفته جشن آب داریم تو مدرسه و از الان فکری ام براش .

باید سعی کنم وسط هفته یبار بیام خونه خودم بمونم که دیگه کم کم برم رو روال زندگی تنهایی خودم.

کاش امروز میرفتم بیرونا :(

Noor
© ناخوانا