جمعه

جمعه بیست و پنجم مهر ۱۴۰۴، 9:33

دیشب دوباره منو تنگی نفس و تپش قلب گرفته بود . برای اینکه اذیت نشم ۹.۵ خوابیدم :/ از ۶ صبحم بیدارم . برای داداشم صبحونه اماده کردم و بعدش رفت برای ازمون . امروز هم دوتا ازمون داره .امیدوارم خوب بده ازمونشو . از خواب و خوراک افتاده این چند روزو .

دوست داشتم الان بیرون بودم . توی طبیعت . ولی خونه خودمم . از صبح که پاشدم همینطور شستم و سابیدم و لباسا رو تا کردم و وسایلمو جمع کردم . انجام دادنشون برام لذت بخش بود . خواستم پنجره هالو باز کنم که هوای تازه بیاد تو هرچی زور زدم باز نشد ‌یه چیزیش گیر کرده .

کلی برگه دارم که باید تصحیح کنم . حوصله ناهار درست کردنم ندارم .

Noor
© ناخوانا