دومین شب در منزل جدید
گوش شیطون کر از دیروز به حالت عادی خودم برگشتم . چققققد زیییییییاد طول کشید تا بدنم اروم بشه . چقد این پنیک اذیت کننده و عجیب بود . یجوری شده بودم که انگار روی تک تک اجزای بدنم زوم بودم. اصلا نمیتونستم با خودم تنها باشم و فکر کنم و هرچی ... حتی حرف هم نمیتونستم بزنم ...
دو روزه که خوبم :))
دیروز عصر با مامان و بابام اومدیم خونه جدیده . بابام برگشت خونه . منو مامان موندیم و شستیم و سابیدیم . دیشب اولین شبی بود که اینجا خوابیدم و راحت هم خوابیدم . امروز میشه گفت خونه تکمیل شده . بابام باید بیاد و کارتونا رو خارج کنه از خونه . پرده باید سفارش بدم و یه کمد اویز دار برای لباسام بگیرم . این خونه با اینکه کلید نخورده بوده ولی خیلی داغانه از نظر رفاه .ولی خب باید عادت کنم دیگه و یه چیزایی رو درست کنم . غروب با مامان رفتیم بازار محلی خیلی حوصله سر بر بودیم . بعد رفتیم پلاسکو و یکم چیز میز خریدیم و برگشتیم . انقد خسته ام که انگار کتک خوردم ولی میخوام یه قسمت از سریال محبوب این روزهام this is us رو ببینم و بعد بخوابم .خیلی ناناسه