بی عنوان
الان چند روزه که خونه مامانم . سرما هم خوردم . نمیدونم اینکه شبا عمیق میخوابم بخاطر سرماخوردگیه یا بخاطر داروهاییه که دکتر بهم داده . هرچی هست خیلی خوبه دستش درد نکنه :)
دیروز با مامان و بابام رفتیم دریا . دکتر راست میگفت من لذتم کمه . اصلا کیف نمیداد بهم کنار ساحل بودن . دوس داشتم برگردم خونه و بخوابم .
امروز باید برم خونه خودم که مرد پرده ای بیاد پرده ها رو نصب کنه . بعدش دوباره با بابام برمیگردم خونه مامانم . شاید سه شنبه برم خونه خودم . شایدم نرم . بی صاحاب بشه این ترسی که به جونم افتاده :(
هوا خیلی قشنگ شده . خیلیاااااا . آفتاب ملایم . همه جا سبز . باد خنک . من عاشق پاییزم ... تابستون که خیلی سخت گذشت بهم امیدوارم پاییز قشنگی پیش روم باشه .
گوربا این چند روز اصلا پیشم نیومده . بچه هاشو گاهی میبینم ولی خودش نمیدونم کجاست .
من پول میخوام :( پول زیاد :(